عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



سلام عزیزانی که به وبلاگ من سر میزنید.امیدوارم از وبلاگ من خوشتون بیاد. در این وبلاگ هرگونه عکس ، جک ، دانستنی ها ، ضرب المثل ، چیستان ، چیستان های فکری و ... وجود دارد . با تشکر فراوان (سعید)

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان JOke--ChiSTan--DanEsTani Ha و آدرس joke-chistan.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 287
بازدید ماه : 2302
بازدید کل : 166296
تعداد مطالب : 644
تعداد نظرات : 23
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


آمار مطالب

:: کل مطالب : 644
:: کل نظرات : 23

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 4

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 3
:: باردید دیروز : 0
:: بازدید هفته : 287
:: بازدید ماه : 2302
:: بازدید سال : 13138
:: بازدید کلی : 166296

RSS

Powered By
loxblog.Com

AxE - JOke - ChiSTan - DanEsTani Ha

جک 2011
شنبه 7 خرداد 1390 ساعت 10:20 | بازدید : 1258 | نوشته ‌شده به دست سعید | ( نظرات )

 

یه روز یه آلمانی و یه تهرانی و یه اصفهانی می افتند تو دریا نهنگه میاد آلمانیه و تهرانیه را میخوره ازش میپرسند پس چرا اصفهانی را نخوردی میگه آخه دو سال پیش یه اصفهانی خوردم تا حالا اسهالم

 

*اصفهانیه یه موز میخوره تا یه هفته دستشویی نمیره

 

 

--> اخبار دیروز: به یک زن رشتی که در پارک میدوید تجاوز شد! (اخبار امروز صدها زن رشتی در پارک میدوند!

 

 

به قزوینیه می گن:چه روزی رو از همه بیشتر دوست داری؟می گه:روزی که دنیا کون فیکون می شه


ترکه داشته تو دریا غرق می شده هر بار که می رفته پایین اب می خورده می یومده بالا می گفته:سلام بر حسین

قزوینیه به دوست دخترش می گه:حالا که هیچ کس خونتون نیست بیام پیشت؟دختره می گه:بیا ولی نمی تونی کاری کنی !می گه:مشکل داری؟می گه نه:اسهال دارم
و خداوند عشق را افرید...........تا 110 بی کار نباشه
به ترکه می گن:دنیا چقدر خر تو خر شده .می گه:اره والا ای گفتی من 3 بار رفتم سربازی هیچ کس نفهمید
اگه عشق من تو نیستی....................خوب حتما یکی دیگست

مگه می شه که پرنده بمونه بی اب و دونه......مگه می شه که قناری توی بغض اواز بخونه......اگه تو بری ز پیشم من همون قناری می شم که تو بغض و گریه هاشم می گه:انرزی هسته ای حق مسلم ماست

ترکه می ره گواهینامه بگیره ازش می پرسن لرزش پیستون از چیست؟می گه:از شل بودن سوتین

جشنواره فیلم های رشت: 1 تا حالا باباتو دیدی؟ 2 دو پدر زیر یک سقف 3 بی ناموس ها 4 من حسن 15 پدر دارم 5 دیشب مامانت خونه ما بود ایدا

 

 

خبر فوری: هنوز کنکور در قزوین ادامه دارد، به گزارش بی بی سی هنوز داوطلبین جرأت نکردن دفترچه سولات را از روی زمین بر دارند

----------------------------------------------------------------------------------------------

ترکه بعد از سی سال کچل بودن میره مو میکاره دو روز بعدش توی قرعه کشی بانک حج واجب برنده میشه

-----------------------------------------------------------------------------------------------

از رشتیه میپرسن: شما با چه سهمیه‌ای وارد دانشگاه شدی؟ میگه: بنده افتخار میکنم که فرزند سه تا شهیدم

-----------------------------------------------------------------------------------------------

ترکه می ره پیش آخونده می گه حاج اقا با کفش می شه نماز خوند؟ اخونده میگه نه جانم نمی شه. ترکه می گه ولی من خوندم ... شد

--------------------------------------------------------------------------------

ترکه میره جبهه یه خمپاره میزنن بقلش یه پاش کنده میشه میفته100متر جلوترسینه خیز میره میرسه به همرزماش میگه: عمرن اگه لنگمو بیدا کنی

 

 

ترکه پسرش رو میفرسته ژیمناستیک، بعد از یه مدتی میبینه پسرش روز به روز جای اینکه پیشرفت کنه هی داره پسرفت می‌کنه. یک روز میره سر جلسه تمرینشون ببینه چه خبره، میبینه از بچش به عنوان خرک استفاده می‌کنند!
________________________________________

به لره میگن: ببخشید شما لرید؟‌ میگه: نه پس انم با این سبیل پهنم؟!

________________________________________

به ترکه میگن: چند تا حیوون نام ببر که پرواز کنه. میگه:‌ کبوتر، کلاغ، خر!
بهش میگن: بابا خر که پرواز نمیکنه!
میگه: بابا خره دیگه، یهو دیدی پرواز کرد!!!

________________________________________

ترکه تو خیابون راه میرفته یه خره هی دنبالش بوده ترکه برمی گرده به خره می گه چی از جون من می خوای؟ خره میگه من وجدان بیدار تو بیدم !!

________________________________________

ترکه با دوست دخترش میره کافی شاپ ، گارسون میاد میگه : چی میل دارید براتون بیارم؟ لیلون میگه : دوتا کافه گلاسه لطفاً . شیرفرهاد با عجله میگه : دوتا هم واسه من بیارین!!

 

 

جوک قزوینی
به خاطر بی جنبه بودن قزوینی ها کارخونه یه چی توز حلقه ای تعطیل شد.


قزوینیه یه بچه زیر بغلش بود داشت میدوید یهش گفتن بچه رو کجا می بری گفت:فردا امتحانبچه بازی دارم لاشم باز نکردم

یارو تو قزوین بچشو میدزدن میره پیش پلیس میگه بچمو دزدیدن بعد چند ساعت دزدا زنگ میزنن پلیسه میگه امروز که هیچی فردا بیاریدش تا ما پس فردا بدیم به خانوادش

قزوینیه میره توالت سوراخ توالت رو میبینه چیزش میاد بالا میگه بخواب خودیه

قزوینیه بچشو میبره حمام که حالش رو جا بیاره بچش میگه بابا من بچتم باباش میگه مگه ما بچه نبودیم

یه روز به یه قزوینی میگن از کدوم خواننده خوشت میاد؟میگه هایده . میگن از کدوم آهنگش خوشت میاد ؟ میگه: همونی که میگه (کبوتر بچه کرده .... کاش بودیو میدیدی...)

یارو تو فزوین بچشو گم میکنه میره پیش پلیس میگه بچمو گم کردم از مشخصات رو میخوان میکه:تپله.مو بور داره .چشماش ابه.یه شلوارک پاشه پلسیه میگه:اف چه تیکه ایه

می دونین توی قزوین بازی بیلیارد 1000 تومان وتماشای بازی 3500 تومانه ؟

قزوینیه میره خواستگاری بهش جواب رد میدن ، فردا رو کونه دختره اسید می پاشه.

یه نفر یه قزوینیه رو میبینه میره جلو و کلی باهاش احوال پرسی میکنه اما قزوینیه زیاد تحویلش نمیگیره. بعد که میره، قزوینیه برمیگیرده از پشت بهش نگاه میکنه میگه : رضا تویی؟ ببخشید که نشناختمت .

تو نماز جمعه یه قزوین اخری رو برق میگیره امام جمعه میمیره.

قزوینی ها تو نماز جمعه به بغلی میگن قبول باشه به جلو ای میگن حال دادی به پشتی میگن حالتو میگیرم.

به قزوینیه میگن چرا زن نمیگیری میگه هنوز برادر زن مورده علاقمو پیدا نکردم.

قزوینی ها به برادر زن میگن اشانتیون ازدواج.

قزوینیه پشت بچش مینویسه با نگاهی به اینده درست مصرف کنید

 

 

لری
لره و عربه رو میخواستن اعدام کنن بهشون گفتن اخرین ارزوتونو بگید عربه گفت میخوام خانوادمو ببینمبه لره گقتن ارزویه تو چیه گفت:نزارید عربه خانوادشو ببینه.


لره میره پیشه دکتر .دکتر براش شیافت مینویسه میره میخره میاره پیش دکتر میگه خوب چکارش کنم دکتر میگه بکنش تو کونت لره فکر میکنه اعصاب دکتر خورده میگه اقا دکتر شما اعصابتون خورده من میرم فردا میام.

به لره مگن کی حمام کردی میگه سوال تاریخی نپرس .

لره میخواست بره حمام اب قطع میشه میگه:امسال هم قسمت نشد.

به لره گفتن شبا با خانمت چند ساعت کار انجام میدی گفت:سه ساعت و سه دقیقه بهش گفتن سه دقیقه بای چیه گف اخه سه ساعت التماس میکنم سه دقیقه حال میکنم

به لره میگن زن شبیه چیه گفت باغچه گفتن چرا ترکه گفت چون صبح اب میدیم ظهر اب میدیم شبم میزاریم توش تا صبح اب بخوره

تهرونیه به دختر لره گفت برم تو کیفت گفت:قلم توشه نره تو کونت.

پسر لره رفت پیش باباش گفت پنکه سوخته باباش گفت وقتی ۱۵ نفری زیرش میخوابید بایدم بسوزه.

سوال لر از زنش:از این که با من ازدواج کردی مثل سگ پشیمونی یا مثل خر کیف میکنی.

 

 

ترکی
ترکه دخترش بچه دار نمیشد بعد از مدتی فهمید باید شوهرکنه.


به ترکه می گن:چرا ماشینتو از پلاک شروع می کنی به شستن؟می گه:والا یه بار از سقف شروع کردم به شستن رسیدم به پلاک دیدم ماشین خودم نیست

تهرانیه داشت واسه ترکه خالی می بست می گه من یه سگ دارم وقتی میاد خونه در می زنه ترکه می گه : چرا؟ مگه سگت کلید نداره ؟؟؟؟

به یه ترکه میگن از زنت راضی هستی/ میگه اره/میگن چرا/ میگه/ چون تو شستن ظرفها بهم کمک میکنه.

به ترکه میگن شما پسرت رو بیشتر دوست داری یا چلو کباب رو؟ ترکه میگه : بابا تو رو به خدا ما رو سر دو راهی قرار ندین .

یه ترکه میره مشهد. وقتی از دور کنبد حرم رو می بینه میگه یا امام رضا چرا با این همه طلایی که داری هشتم شدی؟

یه ترکه گفتن: با وطنم جمله بساز. ترکه گفت: دیروز رفتم حمام و تنم را شستم! به ترکه گفتند: منظورمون ( ط ) دسته دار بود. ترکه گفت: اتفاقا با تی دسته دار تنمو شستم

ترکه می ره خونه خدا می زنه زیر گریه می گه: خدایا چرا مردی؟ حقش نبود تو بمیری یه لره می رسه بهش می گه: مرد حسابی مگه ترکی خدا که نمی میره خدا شهید می شه

به ترکه میگن وقتی به شما حالت تهوع دست میده چکار میکنید گفت منم بهش دست میدم.

به ترکه میگن وقتی حالت تهوع بهت دست میده چکار میکنی گفت منم بهش دست میدم

یه ترکه گفتن: با وطنم جمله بساز. ترکه گفت: دیروز رفتم حمام و تنم را شستم! به ترکه گفتند: منظورمون ( ط ) دسته دار بود. ترکه گفت: اتفاقا با تی دسته دار تنمو شستم

یه ترکه میره مشهد. وقتی از دور کنبد حرم رو می بینه میگه یا امام رضا چرا با این همه طلایی که داری هشتم شدی

ترکه یه هزاری پیدا میکنه میگه ما از این شانسا نداریم پارش میکنه میندازش.

به ترکه میگن شغلت چیه: میگه یه اطلاعاتی هیچ وقت شغلشو نمیگه.

 

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

 

سلام ، خوبی ؟ یه سوال شرعی داشتم ، دیشب خواب تو رو دیدم !

آیا نماز وحشت بر من واجب است !؟؟

 

 

نگاهت مهربونه نازنینم / ابروهات کمونه نازنینم

بکش بالا که بردی آبرومو / دماغت آویزونه نازنینم !

 

 

سلام ، خوبی ؟ دشمنان دارن دانشمند های کشور رو ترور میکنن !

شاید این آخرین پیامم باشه ! حلالم کن !

 

 

چراغ دوستی تو در فلب من روشنه ، حتی در ساعات اوج مصرف !

 

 

جریان چیه که جسد اونایی که ادعا میکنن برای ما میمیرن ، هیچوقت پیدا نمیشه !؟

 

 

ای با صفا / تورا زنم صدا

اس ام اس میدادی گدا/ اگر داشتی وفا

 

 

میگن خوشتیپ ها عمرشون کوتاهه

خوش به حالت حالا حالا ها زنده ای !!!

 

 

شبها که بی تو پلک غزل بسته می شود ، از لحظه های بی تو دلم خسته می شود ، باور نمی کند دل مغرور و ساکتم ، هر لحظه بیشتر به تو وابسته می شود .

 

 

 

   

غضنفرمیره دکتر میگه آقای دکتر به نظر شما من 100 سال عمر می کنم؟دکتر میگه:سیگار می کشی؟میگه:نه.عرق؟نه.تریاک؟نه.غذای چرب؟نه. دکتر میگه:پس می خوای 100 سال زنده بمونی چه غلطی بکنی؟ به غضنفرمیگن دستشویی چند بخشه?‎ میگه دوبخش زنانه ,مردانه

 

 

 

غضنفرو برق 3 فاز میگیره پرت می کنه ، بلند میشه میگه : اگه مردین یه فاز یه فاز بیان جلو غضنفرخودشو میمالیده به سپر ماشین! میگن که چی کار میکنی بابا,میگه دارم اوقاتمو سپری میکنم! غضنفر می ره پیش اخونده می گه حاج اقا با کفش می شه نماز خوند؟ اخونده می گه نه جانم نمی شه. غضنفر می گه ولی من خوندم … شد نصیحت غضنفر آخر عمری بچه هاشو جمع میکنه دور خودش و به هر کدوم یه تیکه چوب میده میگه بشکنید. همه میشکونن … به هر کدوم 5 تا چوب بیل میده میگه بشکونید. همه میشکونن… به هر کدوم 10 تا دسته بیل میده میگه بشکونید . همه میشکونن…! بر میگرده میگه پاشید گمشید برین بیرون جنبه یه نصیحت کردنم ندارید غضنفر میره رستوران، گارسون میخواد بزارتش سر کار میگه: غذای امروز «کوجی پورو تیاپوفو ساخارینو گلاسه» با «لیمو» است! غضنفر میگه : «کوجی پورو تیاپوفو ساخارینو گلاسه» با چی از غضنفر می پرسن این علامت جمجمه و استخوان که دزدای دریایی دارن یعنی چی؟ غضنفر یه کم فکر می کنه میگه یعنی خوردن کله پاچه در کشتی ممنوعمی‌تونی دویست هزار تومن به من قرض بدی ؟ می‌دونم که داری ! خواهش می کنم کمکم کن ، به خدا بهت برمی‌گردونم ....( التماس غضنفر به یک دستگاه خودپرداز !!! ) ...دکتر از غضنفر می پرسه این همه قاشق در شکم تو چه کار می کنه؟ غضنفر میگه: دکتر جان الهی من فدات شم خودتان گفتین روزی یک قاشق بخور  
تست هوش

اگر دکتر به شما 3 قرص بدهد و بگوید ....

   

1- اگر دکتر به شما 3 قرص بدهد و بگوید هر نیم ساعت 1 قرص بخور چقدر طول میکشد تا تمام قرصها خورده شود؟

2- من ساعت 8 شب به رختخواب رفتم و ساعتم را کوک کردم که 9 صبح زنگ بزند وقتی با صدای زنگ ساعت از خواب بیدار شدم چند ساعت خوابیده بودم؟

3-عدد 30 را به نیم تقسیم کنید وعدد 10 را به حاصل آن اضافه کنید چه عددی به دست می آید؟

4-اگر تنها یک کبریت داشته باشید و وارد یک اتاق سرد و تاریک شوید که در آن یک بخاری نفتی یک چراغ نفتی و یک شمع باشد اول کدامیک را روشن میکنید؟

 

5-گر 2 سیب از 3 سیب بردارین چند سیب دارید؟

جواب تست هوش:

1- یک ساعت (شما یک قرص را در ساعت 1 و دیگری را درساعت 1 و 30  و بعدی را در ساعت 2 می خورید)

2-ساعت کوکی نمیتواند شب و روز را تشخیص دهد پس به اولین ساعت 9 که برسد زنگ میزند که ساعت 9 شب است

3-حاصل 70 است (تقسیم بر نیم معادل ضرب در 2 است)

4-کبریت

5-همان2 سیب

- آن چیست که یکی است و همیشه با تو است؟
2 - عجایب جنگل بی پایه دیدم، عجایب چادر بی سایه دیدم،

بدیدم صنعت پروردگارم، دوتا سوداگر بی مایه دیدم.

3- عجایب صنعتی دیدم در این دشت، درخت پرگلی بی سایه میگشت؟

4- آن چیست که از میان آب می گذرد، ولی خیس نمی شود؟
5- آن چیست که نمیتوانید ببینیدش، یا بچشیدش، یا با دستتان لمسش بکنید، ولی برای همه تان لازم است و همه جا هست؟

6 - آن جسم عجب چیست که بر چرخ پدید است

گه پرده ماه است و گهی حاجب شید است؟

7- نه دست دارد، نه پا دارد، از همه جا خبر دارد!

8- آن چیست که تا آسمان نگرید، اشکش روان نمی شود؟
9- آن چیست که نه دست دارد و نه پا، در همه جای زمین است و نمی رود به هیچ جا؟
10- آن چیست که نه دست دارد، نه پا، نه استخوان دارد، نه گوشت، ولی همیشه راه میرود و و هیچ وقت هم خسته نمی شود؟

11- آن چیست که خودش آب، دُشمنش آب؟
12- آن کدام دوبرادرند که در زیر یک کوه زندگی میکنند،و هیچ وقت خانه یکدیگر را نمی بینند؟

13- آن کدام شب تاریک است که در میان روز دیده میشود؟

14- این سر کوه، اَرّه اَرّه آن سر کوه، اَرّه اَرّه میان کوه، گوشت بره!
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-

پاسخها

-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-
-

1- خدا
 
2- آسمان و خورشید و ماه
 
3- آسمان پرستاره
 
4- نور
 
5- هوا
 
6- ابر
 
7- باد
 
8- باران
 
9- خاک
 
10- آب جوی و رود
 
11- یخ
 
12- چشمها
 
13- سیاهی چشم
 
14- دندانها و زبان
 
 
 
 -----------------------------------------------------------------------------------------------------------
 
 

 

از ترکه میپرسن, نظرت راجع به نوشابه چیه؟ میگه: نوشابه آب داره, گاز داره, یه خط تلفن هم بزنن دیگه عالی میشه.


ترکه از جوب می پره ازش فیلم می گیرن . دور آهسته میزارن میفته تو جوب. دور تند می زارن می خوره به دیوار


که یه آینه رو زمین پیدا می کنه. برش می داره، عکسش می افته توش، میگه: ببخشید نمی دونستم مال شماست



بچه اصفهانی سر سفره غذا می خورده.باباش با لهجی شیرین اصفهانی بهش میگه باباجون اینقدر غذا بخور که سیر بشی نه اینقدر که خسته بشی


تو یه تست هوش از مردی پرسیدند:
اگه با کسی ازدواج کنی که یه خواهرِ دو قلو داشته باشه چه جوری از همدیگه تشخیص میدیشون؟
جواب مرد به این صورت بود:
.
....
..........
برا چی باید تشخیص بدم


به غضنفر میگن: به نظرت اسطوره مقاومت کیه؟ میگه: مرغ!
میگن چرا؟
میگه: تا حالا روی تخم خودت نشستی؟


 
به خانومه میگن چرا اینقد دماغت گندس خانومه میگه والا خواستم آیدان سفارش بدم اشتنباهی زنگ زدم لارجر باکس

تا وقتی مجردی هرکی بهت میرسه میگه تو که همه چی داری چرا ازدواج نمیکنی؟ وقتی ازدواج کردی هرکی بهت میرسه میپرسه تو که همه چی داشتی واسه چی ازدواج کردی؟


اصفهانیه تصادف کرده بود وسط خیابون نشسته بود میزد تو سرش می گفت ماشینم داغون شد! بدبخت شدم خاک تو سر شدم...افسر رفت بهش گفت بدبخت اینقد حرص ماشینتو میزنی نفهمدی دست چپت از مچ قطع شده...اصفهانیه یه نگاه به دستش کرد گف:یاحضرت عباس ساعتم......!


غضنفر میره جوراب فروشی و میگه : آقا من جوراب می خوام . فروشنده میگه : مردونه . غضنفر هم دستش را دراز میکنه و دست میده و میگه : مردونه
غضنفر زنشو میبره سونوگرافی بهش میگن پسر داری میگه تو رو خدا بگین اسمش چیه
یه روز یه ماشینی با پلاک تهران ص از چراغ قرمز رد میشه پلیس ترک میره پشت سرش میگه ماشین تهران صلی الله علیه و سلم بزن کنار
یه غضنفر میره ماشینشو بیمه بدنه کنه، آخر سر که کارش تموم میشه بیمه ای بهش میگه ایشالا هیچوقت از بیمه تون استفاده نکنین. غضنفر هم برمیگرده میگه ایشالا شما هم از این پول خیر نبینین !

از غضنفر پرسیدن نظرت راجع به گل چیه؟ میگه: گل خیلی زیباست, خیلی خوش عطره, اصلآ حدیث داریم: گل هوالله احد
غضنفر ميره ثبت احوال ميگه يه شناسنامه واسه بچه ام ميخوام ! ميگن اسمش چيه ؟ ميگه "شورلت" ميگن اينكه اسم ماشينه يه اسم بزار كه به نام پدر و مادر بياد . ميگه خب به اسم ما مياد ديگه من "بيوك" آقا هستم . همسرم هم "خاور" خانوم !!!
غضنفر زنگ می‌زنه ۱۱۰ میگه: گاز، کلاچ، ترمز، فرمون، ترمزدستی و دنده ماشین منو دزدیدند، پلیسه میگه: ببخشید، شما ترک هستید؟ یارو میگه: آره، چطور مگه؟ پلیسه میگه: هیچی، پاشو برو جلو بشین
غضنفر ماشين تخليه چاه ميخره .. روي تانکرش مينويسه: رزق ما در باسن شماست.
یه روز یه غضنفر میره در مغازه خیاطی. پارچه شو میده میگه برام یه شلوار بدوز. فردا نیام بگی وقت نداشتم سوزنم شکسته بود ننه م مرده بود. اصلا نمیخوام پدر سگ پارچه منو بده میخوام برم
غضنفر میره امامزاده میبینه یه دختری میگه خدایا یه شوهر خوب به من بده . غضنفر خودشو میندازه تو بغل دختره میگه خدایا هل نده .
یکی میگه: من" حافظ کل قرآنم", ترک میگه: از این قران کوچیکا یا بزرگا ؟
صرف فعل به غضنفر میگن کردم -کردی-کرد چه صیغه ایه؟میگه اون که دیگه صیغه نیست خرابه
یه روز یه غضنفر میره ساندویچی میگه آقا یه ساندویچ کالباس بده ولی برام خیارشور نذار.از قضا یارو ساندویچی هم ترک بوده میگه:ببخشید خیارشور ندارم میخوای گوجه نذارم؟
غضنفر ميره کنار دريا پری دريای ميبينه ،ميگه من عاشقتم ،با من ازدواج ميکنی،پری دريای ميگه من آدم نيستم،غضنفر ميگه تو فکر ميکنی من آدمم،
توی سینمای اردبیل فیلم شام آخر میره رو اکران غضنفرا همه با قابلمه میرن سینما
یا ابالفضل چیست؟ نوعی کلام محلی غضنفرا, که هنگام رانندگی سر پیچهای خطرناک و جاده های لغزنده به جای ترمز استفاده میشود.
يه روز يه غضنفر که پاش چلاق بوده ميره مشهد که از امام رضا شفا بگيره ،داشته با خودش نجوا ميکرده که ؛ای امام رضا شفام بده ،ديگه نميتونم از خجالت زن و بچه م سرمو بالا کنم،کارمو دارم از دست ميدم و.يکباره يه زنی مياد پيشش مي ایسته شروع ميکنه اونم به نجواکردن که ؛ای امام رضا بچه م نميشه ،شوهرم ميخواد طلاقم بده ،شفام بده،مادر شوهرم. که يه دفعه غضنفر عصبانی ميشه ميگه آبجی حواس امام رضا رو پرت نکن اينجا ارتپديه زنان زايمان اون طرفه !!!
مسافري كه تازه به اردبیل وارد شده بوده از آقا غضنفر مي پرسه ما اينجاغريبيم. كجا آمپول مي زنن؟ غضنفر باسنش رو نشون مي ده مي گه اينجا
يه غضنفر زنگ ميزنه پيتزا فروشي ميگه يه پيتزا مي خواستم. فروشنده ميگه . به نام .... ؟ غضنفر ميگه . آخ آخ . ببخشيد .به نام خدا , يه پيتزا ميخواستم
غضنفر کولرش خراب میشه، به بچه‌هاش می گه: مگه نگفتم 4 نفری جلو کولر نشینید
خبرنگار:برای محرم امسال چه برنامه هایی دارید؟_غضنفر:ما امسال 10تا علم اضافه کردیم /15تا پرچم/150تا زنجیر/12تا قمه و40تا زنجیرزن جدید در مجموع انشاءالله دیگه مادر یزید سرویس است!
غضنفر سرش رو می کنه داخل حجرالاسود بوس کنه ، سرش گیر می کنه
میگه گلط کردم دیگه گناه نمی کنم ، خدایا منو نخور!!!

حیف نون می ره کتابخونه، داد می زنه یه ساندویچ بدین با سس اضافه.
آقاهه بهش می گه: آقا! اینجا کتابخونه هست.
حیف نون می گه: ببخشید… بعد یواش در گوش آقاهه می گه: یه ساندویچ بدین با سس اضافه!

—————————

شعبده بازی روی صحنه هنر نمایی می کرد که ناگهان گفت: حالا یک خانم بیاید روی صحنه تا من کاری کنم که غیب شود!
مردی از میان جمعیت برخاست و گفت: آقای شعبده باز! چند لحظه صبر کن تا من بروم مادر زنم را بیاورم!

—————————

سه نفر می خواستند چای لیپتون بخورن. اولی فنجان رو نگه می داره و لیپتون را تو فنجان تکان می ده، دومی لیپتون را نگه می داره و فنجان را تکان می ده، سومی لیپتون را به دور فنجان می ماله!

—————————

مادر: احمد! اگر من به تو ۱۰ تا بادام بدهم که آنها را به طور مساوی با جواد تقسیم کنی، چند تا به او می دهی؟
احمد: سه تا!
مادر: ببینم! مگر تو حساب کردن بلد نیستی؟
احمد: چرا مامان من بلدم، ولی جواد که بلد نیست!

—————————

به حیف نون گفتن واسه زلزله بم چه کمکى کردى؟ گفت: متاسفانه من دستم خالی بود، ایشالا زلزله بعدی!

—————————

احمد: مامان! اجازه می دهی بروم با اکبر بازی کنم؟
مادر: نه پسرم، اکبر بچه خوبی نیست. آدم باید همیشه با دوست بهتر از خودش
بازی کند.
احمد: پس اجازه بدهید اکبر بیاید با من بازی کند!

 

 

 



:: موضوعات مرتبط: جک و چیستان , ,
|
امتیاز مطلب : 47
|
تعداد امتیازدهندگان : 15
|
مجموع امتیاز : 15
بخونی بد نیست
شنبه 7 خرداد 1390 ساعت 10:8 | بازدید : 667 | نوشته ‌شده به دست سعید | ( نظرات )

دانستني هاي جالب

 

1_آيا مي دانيد كه فيل ها ارز بوي عسل خوششان نمي آيد؟

 

 

2_آيا مي دانيد مورچه ها هميشه به سمت راست بدن خود مي افتند ؟

 

 

 

3_آيا مي دانيد كه هيچ وقت نمي توانيد آرنج خودتان را بليسيد؟

 

 

4_آيا مي دانيد طولاني ترين بي هوشي مربوط به دختر 7 ساله آمريكايي است كه به                                مدت  15  سال است؟

 

 

5_آيا مي دانيد كه نمي توانيد با حبس كردن هواي دهان خودء خود كشي كنيد؟

 

 

6_آيا مي دانيد فيل تنها حيواني است كه نمي تواند بپرد؟

 

7_ آياميدانيد  كه شتر تنهاحيواني است كه شنا  بلد نيست؟

 

 

8_آيا ميدانيد كه در زمان عطسه كردن قلب شما به مدت هزارم هزارم ثانيه متوقف ميشود؟

 

 

9_آيا ميدانيد كه اگر در زمان عطسه كردن بيني خود را بگيريد ممكن است يكي از رگ هاي بدنتان قطع وشما بميريد ؟

 

 

 

10_آيا ميدانيد كه شيلي خشك ترين اب وهوا را دارد ولي بيشترين سواحل را داراست؟

 

 

11_آيا ميدانيد كه با گذاشتن هدفن روي گوش به مدت يك ساعت ميكروب هاي گوشتان 1000 برابر  مي شود؟

 

 

12_آيا ميدانيد ذرات آلفا كه در انرزي هسته اي كاربرد دارد تواناي  لازم براي عبر از كاغذ را ندارد

 

 

13_آيا ميدانيد انسان در تمام طول عمرش به طور معمول 8 عنكبوت در خواب مي خورد.

 

 

 

چيستان هاي سخت 


1_اون چيه كه از برف سفيد تر از شب سياه تر اول اون ميم براي مرد در هر روز سه بار وبرا ي زن در تمام عمرش 1 بار خوردنش حلال نوشيدنش حرام؟

2_سه نفر به يه هتل ميروند ازهتل دار مي پرستن قيمت يك شب چه قدره مي گه 75 هزار  بعد از رفتن سه نفر به اتاق هايشان هتل دار متوجه ميشود كه قيم اتاق 70 هزار است پس 5 هزار به خدمت كارش ميدهد خدمت كار  نمي داند كه چگونه آن را  تقسيم كند پس 2هزار براي خودش بر مي داره وسه هزا ر رو به آن ها ميدهد حالا شما بگوييد كه((24ضرب در سه ميشود 72 بعلاوه 2 هزار خدمت كار ميشود 74 پس 1 هزار كجا مي ره؟

3_(((با پيدا كردن 9 شخصيت در اين عكس خود را رقيب شرلوك هلمز بدانيد)))

 

 

.آن چيست كه هرچي ميكشيش كوتاهتر ميشه؟؟؟

۲.آنچيست كه از بالاي كوه روي زمين توي آب مي افتد هچيش نميشه؟؟؟

۳.آنچيست كه بدون صدا زنگ مي زند؟؟؟

۴.آن‌ چيست كه لباسي از زر دارد، انواع ظريف و مدور دارد زرد است ومعطر است پوست روي آن تلخ است ولي مغزي چون شكر دارد؟؟؟

۵.آن چيست كه بيشتر از همه برايش تعظيم مي كنيم؟؟؟

 

 

6_بلند است چنار نيست. ترش است انار نيست.سبز است خيار نيست.

 

 

7_با ميره آب ميشه پايين ميره چوب ميشه

 

 

8_يك سوال طلايي.

يك حلزون از يك سنگ قبر عمودي به ارتفاع 1 متر با لا ميرود.او با سرعت سابط 30 سانتيمتر در 1ساعت حركت مي كند اما هر بار كه ساعت كليسا زنگ مي زند از شوك ناشي  از آن او يك سانتيمتر به پايين مي لغزد . ساعت كليسا  در هر ساعت به تعداد آن ساعت زنگ ميزند .اگر حلزون حركت خود را بعد از ان كه ساعت زمان 3 بعد از ظهر را نشان ميدهد آغاز كند او دقيقا در چه ساعت ودقيقه اي از روز به انتهاي مسيرش خواهد رسيد.

جك هاي  با مزه وبي مزه خودتون ببخشيد.

1_غضنفر با نامزدش ميره كافي شاپ ، گارسون مياد ميگه : چي ميل داريد براتون بيارم؟ دختره ميگه : دوتا كافه گلاسه لطفاً . غضنفر با عجله ميگه : دوتا هم واسه من بيارين

2_يارو لنگ بوده با كشتي ميره سفر...وقتي برميگرده رفيقش ميگه خب سفر خوش گذشت؟؟ ميگه نه بابا همش استرس داشتم هي مي گفتن لنگرو بندازين تو آب

 

 

 

 

 

3_يه بار يه آفتاب پرست ميره رو جعبه مداد رنگي " هنگ " ميكنه

 



:: موضوعات مرتبط: جک و چیستان , ,
|
امتیاز مطلب : 48
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16
جوک های ترکی جدید
دو شنبه 15 فروردين 1390 ساعت 15:15 | بازدید : 1127 | نوشته ‌شده به دست سعید | ( نظرات )

یه یارو نمازش قضا ميشه فرداش نماز خوندني زير سجادش کاربن ميذاره

طرف نصف قرص خوابشو ميخوره شب يه چشمش باز ميمونه.

یارو رو ميبرن بيمارستان با دست و پاي شکسته
دکتر ميپرسه آقا چي شده؟ دوستاش ميگن افتاده تو آتيش
دکتر ميگه خوب پس چرا دست و پاش شکسته؟
ميگن آخه آقاي دکتر زديم با بيل خاموشش کرديم

يکي رو ميخواستن اعدام کنند ازش ميپرسند که آقا آخر عمرته ها حرفي چيزي نداري؟
طرف ميگه نه
شروع ميکنن ميبندن به جرثقيل وقتي مي برنش بالا دست و پا ميزنه به اين معني که : حرف دارم حرف دارم. ميارنش پايين ازش ميپرسن چي شد بابا تو که ميگفتي حرف نداري؟
برگشت به دوستش گفت محسن خونتون از اينجا معلومه.

یارو ميره دوش بگيره ميبينه آب خيلي داغ با نعلبکي دوش ميگيره.

اين تهروني ها دلشون برا غضنفر ا ميسوزه ميگن بابا خيلي واسشون جک ساختيم باييد يه کاري کنيم اونا واسه ما جک بسازن. يکيشون ميره رو تير چراغ برق هي ميزنه به تير .
غضنفر از اونجا رد که ميشد ميگه: هاي آقا چه کار ميکني؟
طرف ميگه دارم در ميزنم ببينيم دوستم خونست؟
غضنفر ميگه آره بزن چراغشون که روشنه ببين در رو باز ميکنن.

از یه ترکه می پرسن که برای بستن یه لامپ به چند نفر ترک احتیاجه می گه 3 نفر می گن چرا 3 نفر ؟ میگه: یه نفر میره بالا نردبون ، لامپ رو میگیره .. دو نفر هم از پایین، نردبون رو میچرخونن

روی ترکه سمباده میکشن میبینن زیرش لره !!

ترکه با خودش خودکار می برده حموم.ازش می پرسند:چرا با خودت خودکار میبری؟میگه:هرجای بدنم رو که می شورم با خودکار علامت میزنم!

ترکه در خونشو رنگ می کنه بچه هاش گم میشن!

ترکه یه تیکه یَخو گرفته بوده بالا، ‌داشته خیلی متفکرانه بهش نگاه می‌کرده. رفیقش ازش میپرسه: چیرو نگاه میکنی؟ ترکه میگه: ایلده ازش آب میچیکه ولی معلوم نیست کجاش سوراخه!

پلیس به ترکه: اینجا ماهی‌گیری قدغنه!!! غضنفر: ولی اینجا تابلو نزدین!!! «
پلیس: نزدیم که نزدیم، زود باش از بالای اون آکواریوم بیا پایین!!!!

ترکه گاو داری میزنه مامور بهداشت میاد میگه به گاوات چی میدی ؟ میگه : آت اشغال
مامور کلی جریمش میکنه.
ساله بعد میاد میگه به گاوات چی میدی ؟ میگه : جوجه کباب ,پیتزا . باز یارو جریمش میکنه.
سال بعد میاد میگه به گاوات چی میدی ؟ میگه : والا هر روز صبح بهشون 1000 تومن میدم هر چی دوست دارن بخرن بخورن !

تركه مجری مسابقه بيست سوالی ميشه، يارو ازش ميپرسه، جانداره؟ ميگه: نه. ميپرسه: تو جيب جا ميشه؟ تركه كلی فكر ميكنه، بعد ميگه:‌ تو جيب جا ميشه اما اگه تو جيبت بريزی، جيبت ماستی ميشه!

تركه دو تا بلوك سيمانی رو گذاشته بوده رو دوشش،‌ داشته می‌برده بالای ساختمون. صاحب‌كارش بهش ميگه: تو كه فرقون داری،‌ چرا اينا رو ميگذاری رو كولت؟! تركه ميگه: ايلده ‌اون دفعه با فرقون بردم، اون چرخش پشتم رو اذيت می‌كرد!

تركه با دوست‌دخترش رفته بوده پارك. همينطور كه دست همو گرفته بودن و راه ميرفتن، دختره حالي به حالي ميشه، يك چشمك به تركه ميزنه، ميگه: قاسم جون، بريم اون پشت مشتا ازون كار بدا بكنيم؟! تركه ميگه: آي گفتي عزيزم… اتفاقاً منم بدجور شاش دارم

ترکه يه زن … را بلند مي کنه. در همين موقع کميته از راه مي رسه واز ترکه مي پرسه: اين خانم با شما چه نسبتي دارند؟ ترکه با قيافه حق به جانبی مي گه: هيچي دوستيم.کميته اي به او مي گه : بپر بالا. آبجي شمام برو بالا. ترکه مي گه : اين آبجيته؟.جنده است ها !

يک روز يه ترکه ميره نارنگي بخره اسم نارنگي يادش نمي ياد بعد مي گه آقا به من 2کيلو پرتقال کم باد بده

یه ترکه ميخوره به شيشه ميگه عجب هواي سفتي

ترکه میره پیش دکتر میگه آقای دکتر من جدیدا هر چی می خورم بالا میارم دکتر بهش میگه حالا از این به بعد از پایین بخور دو هفته بعد بیا .. دو هفته بعد ترکه میاد مطب دکتر وقتی وارد می شد داشت قر میداد دکتر بهش میگه چی کار می کنی؟میگه دارم آدامس می جووم

ترکه تو اتوبوس میگوزه همه میخندن میگه اگه میدونستم اینقدر خوشحال میشین میریدم واستون

تركه ميخواسته يك كبريت رو روشن كنه، هرچي ميزده كبريت مادرمرده روشن نميشده. رفيقش بهش ميگه: بابا خوب شايد كبريتش خرابه! تركه ميگه: نه بابا، همين پنج دقيقه پيش روشن شد

ترکه به دیواره اتاقش عکس یه گور خر زده بود یه روز دوستش بهش میگه این عکس کیه زدی به دیواره اتاقت میگه عکس بابامه موقعی که تو یوونتوس بازی میکرد

يك روز يك ترك مي ره دستشويي بهش خبر ميدن آب داره قطع مي شه اونم هول مي شه اول خودش مي شوره بعد مي رينه

يه تركه مي‌ره پيش دكتر و مي‌گه: آقاي دكتر، اگه نمي‌خندي من مشكلمو برات بگم. خلاصه دكتره هم كلي مرام ميزاره كه: اين چه حرفيه آقا، دكتر محرم مردمه و از اين صحبتها. خلاصه يارو رو راضي مي‌كنه كه مشكلشو بگه. تركه هم مي‌گه: من يكي از تخمام بزرگتر از اون يكيه. بعد هم دست مي‌كنه تو شلوارش و يه تخم اندازه توپ بسكتبال مي‌زاره روي ميز! دكتره تا چشمش به تخم يارو مي‌افته مي‌زنه زير خنده. تركه هم شاكي مي‌شه و مي‌گه: حالا كه خنديدي اون بزرگه رو نشونت نمي‌دم!

تركه تو خيابون به يه زنه تنه ميزنه، زنه ميگه: آقا من پريودم. تركه ميگه:اا..؟! اتفاقاً من از اسماي خارجي خوشم مياد!

تركه خيلي بي تربيت بوده، هر جا ميرفته يه سوتي اساسي ميداده. يه روز ميره خواستگاري، براش چايي ميارن با شكر، يادشون ميره قاشق بيارن. تركه برمي‌گرده ميگه: بايد با ..يرم هم بزنم؟!

دوستان آذری امیدوارم که از شوخی های ما دلخور نشده باشین . من خودم هم مادر بزرگ پدریم ترک بوده .

به یارو ميگن :
تعطيلات كجا ميرى؟
میگه : اگه امام رضا بطلبه ميرم كيش

یارو از ماه عسل برميگرده ازش ميپرسن : خوش گذشت؟
ميگه : خيلى. ميگن :
خانمت پس چرا گريه ميكنه؟
ميگه : آخه اينو فراموش كرده بودم ببرمش!

یارو ميره بقالي ميگه:آقا نوشابه خنك دارين،يارو ميگه:نه شرمنده،نوشابه خنك نداريم،یارو ميگه طوري نيست بدين،يه نعلبكي هم بدين!!

از ترکه می پرسند: می دونی چرا غواص ها به پشت می پرن تو آب؟ می گه: چون اگه به جلو بپرن می افتن تو قایق
يه آمريكاييه مي خواد حال اردبيليه رو بگيره ميبرتش امريكا بهش ميگه زمين رو بكن اونم مي كنه. بعد از ده متر كندن ميرسن به يه سيم. امريكاييه ميگه اين يعني ما صد سال پيش تلفن داشتيم. تركه ميگه حالا تو بيا بريم اردبيل. اونجا بهش يه بيل ميده ميگه بكن صد متر مي كنن به هيچي نميرسن تركه ميگه اين يعني ما صد سال پيش موبايل داشتيم

 



:: موضوعات مرتبط: جک و چیستان , ,
|
امتیاز مطلب : 31
|
تعداد امتیازدهندگان : 15
|
مجموع امتیاز : 15
جک
سه شنبه 5 بهمن 1389 ساعت 21:41 | بازدید : 889 | نوشته ‌شده به دست سعید | ( نظرات )


يارو مهم میشه زیرش خط میکشن ، تازه تو امتحان هم میاد


---------------------------------------------------------------

ملا یه نفر رو تو خیابون دید و پرسید: شما علی پسر ممدآقا پاسبان نیستی که توی کرج سر کوچه چراغی مأمور بود؟ پسر گفت: چرا!؟ ملا گفت: ببخشید! پس حتما عوضی گرفتم

---------------------------------------------------------------

به یکی میگن یه موجود نام ببر ، میگه يخ ... ، میگن آخه یخ که موجود محسوب نمیشه ، میگه چرا من خودم صد بار دیدم نوشتند یخ موجود است

---------------------------------------------------------------

نکته زمخت و نه چندان ظريف : هیچ وقت به رسانه ها کاملا اعتماد نکنید ، میدونید چرا ؟ چون اگر تبلیغات ماهواره را ملاک قرار بدهیم، مردم ایران کچل‌های چاقی هستند که ناتوانی جنسی دارند و می‌خواهند یک هفته‌ای ویزای کانادا بگیرند و اگر تلویزیون داخلی را ببینید خلاصه خبرهای صدا و سیما این است : باور کنید اوضاع در همه جای دنیا از ایران بدتر است

---------------------------------------------------------------

شوتيه عينكش را دور دستش می چرخونه بعد میزنه چشمش، سرش گیج میره میخوره زمین هوا ميره ، نمیدونی تا کجا ميره

---------------------------------------------------------------

پسره تو خواستگاری از یه دختره می پرسه اسم شما چیه؟ دختره می گه اسم من توی تمام باغچه ها هست. پسره می گه: آهان فهمیدم ، اسمتون شلنگه

---------------------------------------------------------------

از یه کچل می پرسن اسم شامپوت چیه؟ می گه من شامپو لازم ندارم از شیشه پاک کن استفاده می کنم!

.

.

.



:: موضوعات مرتبط: جک و چیستان , ,
|
امتیاز مطلب : 28
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14
:: ادامه مطلب ...
چیستان
سه شنبه 5 بهمن 1389 ساعت 21:22 | بازدید : 1385 | نوشته ‌شده به دست سعید | ( نظرات )


این هم چیستان های جدید :



شوهر کردن دختر پادشاه ( ۱
دختر پادشاهي از پدر خود ميخواهد، كه او را تنها به كسي شوهر دهد كه بتواند به پرسشهاي منظوم او پاسخ گويد، بزرگان و اميرزادگان، همه از پاسخ گفتن درمي مانند و سرخود رادر اين راه برباد ميدهند. تا آنكه دلاك كچلي در پاسخگويي به پرسشهاي دختر پادشاه توفيق حاصل مي كند. پرسشهاي آن دختر چنين بود:
من اگر آهوي شده به كوهها بگريزم، چه مي كني؟ 2- من اگر مشتي دانه شده، برزمين ريختم، چه مي كني؟ 3- من اگر گُلي شده بر كوهها رُستم، چه مي كني؟ 4- من اگرسيبي شده به درون صندوقي رفتم، چه مي كني؟ پاسخ آن دلاك كچل چه بود؟

پاسخ چيستان و معما :
دلاك كچل نيز پرسشهايي مطرح كرد كه اين پرسشها در حقيقت، پاسخ پرسشهاي آن دختر بود. او پرسيد 1- اگر من سگي شده آهو را گريزاندم، چه مي كني؟ 2- اگر من خروسي شده دانه ها را برچيدم چه مي كني؟ 3- اگر من باغبان خردسالي شده، گل را چيدم، چه مي كني؟ 4- اگر من دامادي شده، سيب را خوردم و بدن ترا در آغوش گرفتم چه مي كني؟ همينكه پسرك دلاك اين جمله را برزبان راند، دختر پادشاه فريادي كشيده و گفت: آي دايه ها، معماي مرا پيدا كردند و او را به پسر دلاك دادند





خويشاوندي ( ۲
دو مرد نسبت به هم، دايي وخواهر زاده اند. يعني اولي دايي دومي و خواهر زاده اوست، دومي نيز دائي اولي و خواهرزاده وي مي باشد. چطور چنين چيزي ممكن است؟

پاسخ چيستان و معما :
هر چند كه اين نوع خويشاوندي به ندرت اتفاق مي افتد، ولي غير ممكن نيست. دو مرد را در نظر مي گيريم كه زنشان فوت كرده وهر كدام يك دختر دارند. اولي دختر دومي را به عقد خود در مي آورد و دومي نيز دختر اولي را به زني مي گيرد و آن دو پدر زن يكديگر و در عين حال داماد هم محسوب مي شوند. هر كدام از آنها صاحب پسري مي شوند. اگر كمي فكر كنيم، متوجه خواهيم شد كه هر يك از اين دو پسر نسبت به ديگري هم دايي محسوب مي شوند و هم خواهر زاده





جهانگردي ( ۳
جهانگردي توسط قبيله اي وحشي دستگير شد. اما به او اجازه داده شد تا جمله اي بگويد.ولي بدين شرط كه اگر جمله او صحت داشته باشد او را در روغن جوشان بسوزانند و اگر غلط باشد، با تيرزهرآگين مورد هدف قرار دهند. جهانگرد هوشيار با كمي فكر پاسخ داد كه موجب نجات او از مرگ شد. به نظر شما پاسخ او چه بود؟

پاسخ چيستان و معما :
پاسخ داد: «با تير زهرآگين مورد هدف قرار مي گيرم» و بدين ترتيب از مرگ رهايي يافت





زندان ( ٤
زنداني داراي دو در است، يكي در آزادي و ديگري دَرِ اعدام. اين زندان داراي دو زندانبان است كه يكي از آنها راستگو و ديگري دروغگوست. خودِ زندانبانان همديگر را به خوبي مي شناسند. در اين زندان مردي محبوس است كه نمي داند كداميك از زندانبانان راستگو، و كداميك دروغگو است؟ به او اجازه مي دهند، از هر يك از زندانبانان كه دلش مي خواهد سؤالي بكند و از پاسخ طرف مقابل بفهمد در آزادي كدام است تا از آن خارج شود. پرسشي كه او بايد بكند تا به آزادي او بينجامد چيست؟

پاسخ چيستان و معما :
به يكي از دربانها نزديك شده، از او مي پرسد: « آقا، اگر من از دربان ديگر بپرسم كه در آزادي كدام است، كدام در را نشان خواهد داد؟» هر دري را كه دربان نشان دهد، مي فهمد آن در، دَرِ اعدام است لذا برعكس عمل كرده، از در ديگر خارج خواهد شد. چرا؟ علتش آن است كه اگر جمله فوق را از دروغگو بپرسد، او چون دروغگوست، بجاي دَرِ آزادي، دَرِ اعدام را نشان خواهد داد لذا او برعكسش كرده، از در ديگر خارج مي شود. و اگر از دربان راستگو بپرسد، چون او راستگوست، عين عبارت دروغِ دروغگو را بيان خواهد كرد و خواهد گفت: اگر از آن شخص (دروغگو) بپرسي فلان در را نشان خواهدداد و چون دروغگو، دَرِ اعدام را بجاي دَرِ آزادي معرفي خواهد كرد و عين گفته او رانيز راستگو تكرار كرده، مرد محبوس آنرا برعكس نموده از در آزادي خارج خواهد شد


لانگرهانس ( ۵
جزاير «لانگرهانس» در كجا هستند؟

پاسخ چيستان و معما :
در لوزالمعده آدمي



1-شخصي مدت هفت شب در مهمانخانه اي منزل مي كند و چون پول نقد براي پرداختِ كرايه مهمانخانه را ندارد، قرار مي گذارد از هفت حلقه بهم پيوسته طلا كه بهمراه دارد، هر شب يكي از آنها را به جاي كرايه به مهمانخانه دار بپردازد. اما مي خواهد بيش از يكبار آن حلقه ها را از هم نگسلد. چطور چنين چيزي ممكن است؟ 

2-شخصي تخم مرغ را دانه اي 70 ريال خريد و دانه اي 50 ريال فروخت و سرانجام ميليونر شد! چطور چنين چيزي ممكن است؟

3-زني را در خيابان ديدم كه پسربچه اي را به دنبال داشت. از او پرسيدم: اين پسر با توچه نسبتي دارد؟ گفت: «او پسرِ پسرم است، برادر شوهرم» ، چطور چنين چيزي ممكن است؟

4-چرا شكارچي به هنگام شكار، يك چشمش را مي بندد؟


جوابها در پایین صفحه می باشد:
1-پاسخ اول:
نخست حلقه سوم را پاره مي كند و شب اول آنرا به مهمانخانه دار مي دهد. شب دوم حلقه اول و دوم را كه بهم پيوسته بود به او مي دهد و حلقه سوم را مي گيرد. شب سوم، حلقه سوم را كه ابتدا جدا كرده بود به مهمانخانه دار مي دهد كه جمعاً سه حلقه مي شود. شب چهارم، چهار حلقه بهم پيوسته را در اختيار صاحب مهمانخانه مي گذارد و دو حلقه بهم پيوسته و يك حلقه جدا( حلقه سوم ) را مي گيرد. در شب پنجم، حلقه سوم را به مهمانخانه دار مي دهد. شب ششم حلقه سومي را مي گيرد و حلقه هاي دوتايي را باو مي دهد و در شب هفتم، حلقه تكي را هم بوي تحويل مي دهد و بدين ترتيب، تنها با يكبار گسستن حلقه ها، كار را به نتيجه مي رساند.

2-پاسخ دوم:
او نخست ميلياردر بود، اما در اثر زيانهاي پي در پي بخشي از دارائيش را از دست داده و ميليونر شد.

3-پاسخ سوم:
تنها در صورتي ممكن است كه دو دوست، هر يك با مادر شوهر مرده يا مطلقه ديگري ازدواج كنند و هريك از آن مادران پسري بدنيا آورند. اين پسر براي زن ديگر، حكم پسرِ پسر و برادرِ شوهر را دارد.

4-پاسخ چهارم:
زيرا اگر دو چشمش را ببندد، جايي و كسي را نخواهد ديد و قادر به شكار نخواهد بود.




1-آن چيست كه خودريسد و خود بافد جامه خود جامه همي بافد و او باشد عريان

2-آن چيست كه برسينه خصمش گذرست كهربا پيكر و آدم دم و فولاد سر است؟

3-بار اول كه زاد بي جان بود بار دوم كه زاد جان آورد!

4-عجايب لعبتي زرد است و بي جان دو اسم زنده دارد ازدو حيوان

5-آن چه باشدكه زرد مثل زر است به شباهت نظير يكدگر است

قيمت آن بسي گران نبود معدنش در ميان دشت و در است ؟

جواب چیستانها در پائین صفحه می باشد0000




 جواب چیستان

1- عنکبوت 2- تبرزین 3- تخم مرغ 4- خربزه 5- هویج یا زردک





سوأل اول:فرض کنید در یک مسابقه دوی سرعت شرکت کرده اید. شما از نفر دوم سبقت می گیرید حالا نفر چندم هستید؟



پاسخ: اگر پاسخ دادید که نفر اول هستید، کاملاً در اشتباه هستید! اگر شما از نفر دوم سبقت بگیرید، جای او را می گیرید و نفر دوم خواهید بود.


سوأل دوم:اگر شما در همان مسابقه از نفر آخر سبقت بگیرید، نفر چندم خواهید شد؟



جواب:اگر جواب شما این باشد که شما یکی مانده به آخر هستید، باز هم در اشتباه اید. زیرا اگر شما از نفر آخر عقب تر باشید، پس شما نفر آخر هستید و چگونه می توانید از خود سبقت بگیرید؟


سوأل سوم:ریاضیات فریبنده!!! این سوأل را فقط ذهنی حل کرده و از قلم و کاغذ و ماشین حساب استفاده نکنید. عدد 1000 را فرض کنید. 40 را به آن اضافه کنید. حاصل را با یک 1000 دیگر جمع کنید. عدد 30 را به جواب اضافه کنید. با یک هزار دیگر جمع کنید. حالا 20 تا دیگر به حاصل جمع، اضافه کنید. با 1000 تای دیگر جمع کنید و نهایتاً 10 تا دیگر به حاصل اضافه کنید. حاصل جمع بالا چند است؟


جواب :به عدد 5000 رسیدید؟ جواب درست 4100 است. باور ندارید؟ با ماشین حساب حساب کنید.


سئوال آخر:پدرماری پنج دختر دارد به نامهای Nana Nene Nini Nono اسم فرزند پنجم چیست؟


جواب: Nunu؟ نه! البته که نه. اسم دختر پنجم ماری است. یک بار دیگر سوأل را بخوانید.

 



:: موضوعات مرتبط: جک و چیستان , ,
|
امتیاز مطلب : 76
|
تعداد امتیازدهندگان : 24
|
مجموع امتیاز : 24

تعداد صفحات : 1
صفحه قبل 1 صفحه بعد